فلات ایران زمین وگسترەای جغرافیایی وآب وهوایی غیرقابل انکار است، همچنین گسترەای رسم ورسوم فرهنگی وزبانی کە بخش جدایی ناپذیر جغرافیای سیاسی وانسانی ان بودە وهست. در بطن گسترەای انسانی هریک از مناطق شناسنامەای فرهنگی مردمان ما نیز نهفتە است کە داستان پایداری ها، بلندیها وپستی های ان را در خود دارد. در این فلات پهناور کوردستان شناسنامە ووجود منحصربەفردی دارد کە شوربختانە حتی با بە وجود امدن دولت مدرن درایران قرن بیستم هیچ روی خوشی بە کوردها نداشته است. و با رویکردهایی دیگر و پسوندهای عجیبی همانند، مناطق محروم ومناطق دورافتادە وغیرە انرا عجین کرده که با سیاست های مرکزسالاری وخودی سالاری وغیرە پیامدهای هولناکی بە جا گذاشتەاند کە نسل بندە وبعد ما هم را رقم زدە و بخشی از تاریخ شخصی واجتماعی وسیاسی ما کوردها را شکل داده است.
روشنفکران دولتی:
در این بین عده ایی بەنام سخنگویان طبقات حاکم، یا بهتر بگوییم اشخاص حقیقی وحقوقی کە در ارتباط تنگاتنگ بودەاند با الیت وطبقەای حاکم نقش بیسیار مخرب و تاریکی ایفا کردەاند ومیکنند. تاریخ روشنفکری در ایران خود تاریخی وجودی وفلسفی نداشتە ومیشود گفت روشنفکری منتقد اروپا کە توان نقد و درمان کمبودها و کاستیها را داشتە هیچگاە بخشی از وجود این کلاب و دستە و گروها نبودەاست؛ منابع تاریخی از ایران معاصر بازگوکنندەای این حقیقت هست کە ساواک برای پشتیابی ا زکردار خود و دولت رضاشاە بنیانی برای اینگونە مجامع گذاشت کە هرگاە لازم میدانستند همەای این نیروهای فرمان بە گوش از راە سوق وهدایت جامعە، سیاستهای حاکم را اجرا و زخمها را بەحاشیە جامعە سوق دادە اند.
چشم اینها هیچی نمیدید بەغیر از انهایی کە میباست، گوششان هیچی نمیشیند بەغیر از موارد مورد بحث وهیچی نمیبایست بە زبان بیاورند بە غیر از مباحث مورد مناقشە وبحث؛ اینگونە پایەهای منفی بافی را هم جمهوری اسلامی بە ارث برد و هر ازگاهی عنوان و پسوندی دینی هم گرفتند، حتی سازمان ارشاد هم کە هرچیزی بە باب دلشان نبود و امید آن میرفت دردی دوا کند در مملکت ما منتشر نمیکردند واینگونە هست کە لشکر ٨٠٠ کسی که سپاه گسترش زهر هستند میایند و قامت خود رانمایان میکنند.
برای ما کە تجارب انسانی گوناگونی داریم جای تعجب وشوک هست کە این سپاە زهر گستر کە بە خود صفت روشنفکر و هنرمند میدهند چرا نقد و نامە واشارەای بە ویرانیهای فلات ایران زمین نمیکنند؟ چرا باید زمان قاجار رابە باد نقد تند وسازندە نگیرند کە دوپیمان نامە ویرانگر گلستان وبوستان در زمان قاجار بە امضا رسید وسیاست داخلی وخارجی کشور رابە فنای هزارسالە برد، راستی چرا این را نباید نقد کنید؟ یا چرا نباید خاندان پهلوی رانقد کرد کە راە را برای حاکمیت بی مسئولانەای جمهوری اسلامی آمادە کرد و نزدیک بەنیم قرن فلاکت ونابسامانی کە گریبان حتی خودشان را گرفتە است، چرا نباید در اینگونە موارد لشکر و سپاە زهر افکن جلوی اینگونە مسائل قد علم کند وخواستار مرز وحد باشد و بگوید قدرت را مصادرە کردەاید وآنرا بە مزایدە گذاشتەاید برای خود وعواملتان؟ ایا این ٨٠٠ کس نمیبایست چشم، گوش وزبان دردها باشند؟
شمارش سیاسی معکوس:
شوربختانە شمارش سیاسی وکرداری در ایران زیر کنترل طبقە والیت ونزدیکان اش بە گونەای برنامە ریزی شدەاند کە نەدردی را درمان کنند بلکە از راە تاکتیک خالی کردن استرس ومشکل کمر همت ببندند، همتی کە خفت و خوارکردن انسان مرکز اصلی آن هست و شرح این ماجرای نامیمون را میشود جامعەشناسی غلامان نامید. بە این مهم نرسیدەاند کە آذریها از زمان طغرل بە فرمان طریقت های کوردی تورک زبان گشتند کە جلوی خون ریزی وفلاکت در انزمان گرفتە شود واگر حتی بخشی از ساکنان کوردستان تورک هم باشند انها بخشی از نور دیدگان ما، همسایە وقوم واشناید و روی شر وناسازگاری با مردمان دیگر درنزدیک و دور از خاکمان نداریم.
چارەای استرس ومشکلات وکوردستان بە مانند ساک بوکس:
شوربختانە سیستم دیکتاتور ومطلق گرا وغیربومی ایران در دل تاریخ ریشه دارد. از تاکتیکهای ناشایست استفادە میکند کە توان باسازی خودرا داشتە باشد وزیر جواب وسوال مردمان ما نرود وحتی لازم نداند بهتر وبهینە تر عمل کند، ولی هم شا برهنە است وهم سیستم امروز فلاکت زدە وهم روشنفکرانشان زهرگستر وسخنخگویان بی انصاف نادان کە بە جای یافتن ریشە درد وپیشنهاد و درمان برخی از مشکلات که یخەی مردمان ما را گرفتەاند وامید دارند از اب گل الود خود ماهی صید کنند. اما نمیتوانید، شما وجنبش ٨٠٠ کسی و هر رقم وعدد دیگری هم باشد محکوم هست. بهتر است این انرژی وزهر گستری را متوقف کنید ودنبال انصاف باشید و یا اگر شیعەای پاک هست بە قول امام حسین لااقل ازادە باشید، نە دزدی کە با چراغ امدە است!
نوروز کوردستان خاستگاە ازاد اندیشی سیاسی وفرهنگی:
پایگاە عید نوروز در فرهنگی کوردها بە هزاران هزار سال برمیگردد، از کس وکسانی غصب نگشتە است ویک رسم وجشن بومی هست کە ریشە درخاک، سنگ واب ومردگان ما دارد کە طی هزاران سال رنگها، نواها، پایکوبیهای خودرا بنیان نهادند وزن ومرد را شریک وجودی عالم صغیز وکبیرکردند وقامت برافراشتند کە جور وستم را باید پایان داد ودنبال هیچ فریدون وهیچ وارث دور ازمام وطن نگردند بە انها حکم وازادی بدهد، بە عکس تفکر سیاسی قوم والیت حاکم کە تنها بە قدرت فکر میکند وبرایش مسئلە نیست ایا جامعەای عادی جود خواهد داشت ویا فلاکتها را زیر فرش کاخها وسراها قایم کردە وخود را خوشبخت نشان عالم بدهدند واگر نامیزانی دیدند سر حاشیە نشین شدگان قدرت خالی کنند وفضارا زهر الود. میبایست ببخشید دیگر لو رفتەاید ونخواهید توانست درخشش خورشید را نوروز کوردستان را نادیدە بگیرید، سیمایی کە ما را از شما جدا میکند اینرا میرساند کە اصالت این عید بزرگوار از ان ما هست واز طریق جادەای ابریشم بە جای جای فلات ایران وهندوستان وغیرە نفوذ کردە چونکە سمبل زندگی وقدر وارج بە بهای زندگی وانسان وخوبی هاست، این ماییم با دست مهر وزندگی وسربلندی، خوب خواهد بود از ما یادبگیرید وروش خود را تعویض کنید، جغرافیای طبیعی وسیاسی ومردمی ما متعلق بە مردمان خودمان هست، انرا پاس میداریم وبرایش رنج فراوان بردەایم وبە درخشش ادامە خواهیم داد.
دکتر هیوا پناهی، دانشگاهی، محقق، نویسنده، شاعر و مترجم مستقل معاصر کوردتبار است. او پژوهشگر بنیاد فرانسوا میتران بود واندرا پاپاندرو بودەاست، ایشان درجەای دکترا عالی دارند در علوم اجتماعی سیاسی، با تمرکز بر جامعه شناسی سیاسی ملل اسیای صغیر از دانشگاه پانتیون، یونان؛ بهعنوان نویسنده بهخاطر مشارکتهایش در مطالعات کلاسیک رسمیت جهانی دارند. اشعار او در مجموعههای مختلفی از جمله «اقدامات ریاضتی» اثر کارن وان دایک گنجانده شده است واثار ادبی ایشان جزو کتب منع در دانشگاە کلمبیا بخش زبان ادبیات کلاسیک تدریس میشوند. .