اول) اهمیت موضوع
- ریسکهای بحرانی و فاجعهآمیز در یک حوضه آبخیز مشترک: استان کردستان سرچشمه سه حوضه آبخیز مهم ایران و اقلیم کردستان بوده و بدون نیاز به ورودی آب از استانهای همجوار، بخش اعظمی از آب مورد نیاز سایر استانها را نیز تامین مینماید؛ لذا تغییرات آنتروپوژنیک در حوزه آب استان، بخش وسیعی از ایران و عراق را تحت تاثیر قرار خواهد داد. اهمیت این موضوع برای حوضه آبخیز زرینهرود که معادن فلزی متعددی در آن قرار دارد و آب آن برای مصارف شهرستانهای سقز، بوکان، شاهیندژ، میاندوآب و شهرهای خارج از حوضه زرینهرود از جمله تبریز قرار میگیرد، دو چندان خواهد بود؛ چرا که سه معدن بزرگ طلای ایران (معادن زرشوران، آقدره و سقز)، چهار کارخانه استحصال طلا و چندین معدن فلزی با آلوده نمودن خاک و آب رودخانههایی مثل ساروقچای، خورخوره و چم سقز آلایندهها و زهاب اسیدی خود را به دریاچه سد لگزی سقز (سد شهید کاظمی بوکان) سرازیر میکنند. این موضوع باعث افزایش شدت و احتمال ریسکهای زیستمحیطی در دشتهای زرینهرود شده و عامل گستردگی بالای تاثیرات این ریسکها و در نهایت ایجاد دشتهای آلوده به فلزات سمی خواهد شد.
- نابودی خاک سقز و زرینهرود: مطابق نقشه پتانسیل کانهزایی تیپ طلای کوهزایی ایران، محدوده شمال غربی استان (شهرستانهای سقز و بانه) بیشترین پتانسیل طلای رگهای کشور را دارند اکنون شرکت توسعه معادن طلای کردستان در محدودهای به وسعت تقریبی 200 کیلومترمربع عملیات اکتشافی، حفر ترانشهها و احداث جادههای گسترده دسترسی به ذخایر طلای سقز را اجرا مینماید. با توجه به اینکه در حال حاضر استان کردستان متاسفانه رتبه اول فرسایش در کشور (سالانه 22 تن در هکتار) را دارد و این شرکت عملیاتمعدنکاری طلا را در وسعتی به این مساحت عظیم پیاده میسازد، بهتر متوجه نابودسازی شهرستان سقز، استان کردستان و شمالغربی کشور توسط معدنکاری طلا خواهیم شد.
- خشکاندن آب برای گرفتن طلا: استان کردستان رتبه اول ذخایر طلای ایران را دارد و در صورت عدم پایبندی به اصول حفاظت از محیطزیست، ممکن است استخراج طلای کردستان سبب نابودی کامل کردستان شود. مستحضر هستید در حال حاضر شاهد مشکلات زیستمحیطی گستردهای در معدن طلای ساریگونی قروه هستیم. هر چند در ابتدا ارزیابیهای زیستمحیطی و اجتماعی مناسبی توسط شرکت بینالمللی و معتبر ریوتینتو با همکاری دانشگاه تهران در این معدن انجام پذیرفته بود، اما با تغییرات کارفرما و خاصیت مخرب معادن طلا، امروزه با مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی متعددی در این معدن مواجه هستیم. علاوه بر این معدن طلا، دو معدن مهم طلای کشور نیز در جوار سقز قرار دارند (معادن طلای زرشوران و آقدره). معدن طلای زرشوران به عنوان بزرگترین معدن طلای خاورمیانه در حال حاضر روزانه سه کیلو شمش طلای خالص تولید میکند و با توجه به ذخایر آن، این معدن میتواند فقط در پیت جاری، با همین میزان تولید، حدود یک قرن دیگر طلا و نقره استحصال نماید. این معدن طرح توسعه کارخانه فرآوری و افزایش دو برابری میزان تولید را مصوب نموده است اما در حال حاضر به دلیل کمبود آب ناچار به خرید آب از شهرستان تکاب شده و قادر به راه اندازی طرح توسعه خود نمیباشد. لذا مدیر سابق تولید طلای زرشوران به عنوان مدیر عامل شرکت معادن طلای کردستان، به معادن طلای سقز روی آورده و کارخانه فرآوری خود را در همجواری سد چراغویس احداث نموده است. لازم به ذکر است مطابق برآوردهای علمی، به ازای تولید یک گرم طلا در یک کارخانه فرآوری استاندارد، حداقل 265 لیتر آب مصرفی میشود. کارخانه زرشوران سالانه حدود 300 میلیون لیتر آب مصرف میکند. این در حالی است که محدوده طلای این معدن نسبت به محدوده معادن طلای سقز بسیار کوچکتر میباشد. با توجه به ورشکستگی آبی کشور، اهمیت موضوع بیشتر محرز میگردد.
- نابودی مردم با گسترش سرطان و بیماریهای ژنتیکی: در معادن طلای همجوار شهرستان سقز، شاهد تعدد و گستردگی ریسکهای زیستمحیطی، ژئوپولیتیکی، اعتراضات متعدد مردمی در آقدره و گسترش آلایندههای محیطی و رشد سرطان در اطراف زرشوران هستیم. به عنوان نمونه در روستای ینگیکند (در 500 متری سد باطله فرآوری معدن طلای زرشوران) برای کودک دو ساله پیوند مغز استخوان انجام شده است. هرچند اثبات حقوقی گسترش بیماریهای ژنتیکی و سرطان ناشی از فعالیت معادن طلا آسان نیست، اما به همه این موارد در دستورالعملهای زیستمحیطی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و همچنین سازمان نظام مهندسی معدن ایران اشاره شده است. بهعلاوه در اطلس انتشار یافته سازمان زمینشناسی کشور تحت عوان "اطلس زمینشناسی پزشکی ایران" به همه انواع سرطانهای ناشی از فعالیت معادن طلا اشاره شده است. در خصوص تاثیرات مخرب در خودِ کارخانه فرآوری طلا هم، بهعنوان نمونهای کوچک، میتوان به گزارش روزنامه جوان در مورخ دهم اسفند 1398 تحت عنوان "وضعیت نابسامان کارگران معدن طلای زرشوران: 122 نفر از کارگران در آستانه ناشنوا شدن" اشاره نمود. استخراج و تولید طلای سقز هنوز آغاز نشده اما با توجه به وسعت معادن طلای سقز انتظار میرود وضعیت در آینده بسیار بحرانیتر شود چرا که آثار زیانبار معادن در دهههای بعد به شدت فاجعه خواهند رسید فراموش نکنیم که مردم سقز و کردستان هنوز با آثار ناجوانمردانه جنگ درگیرند و با این تخریبات گسترده، فراتر از جنگ بیماریها و نابودیهای گسترده در این منطقه ایجاد میشود.
- نابودی تنوع زیستی و درآمد روستاییان: تاثیرات گسترده ریسکهای معادن طلای سقز، سایر جانداران منطقه را نیز نابود میسازد. مستحضر هستید استان کردستان بالغ بر 25% فلور کشور را در خود جای داده است. در محدوده معادن طلای سقز علاوه بر پوشش متنوع گیاهی، فونهای نادری مثل سمندر خالدار کردستانی و لاکپشت مهمیزدار میزیند؛ اما علیرغم این تنوع بالای زیستی، متاسفانه این محدوده درحال حاضر، جزو مناطق حفاظت شده سازمان حفاظت محیطزیست نیست. لذا ضرورت توجه هرچه بیشتر به فن و فلورهای کردستان و حراست از پوشش متنوع گیاهی کوهستانهای منطقه سقز اهمیت موضوع را در بخش زیستی نیز بیان میدارد.
علیرغم تبلیغات گسترده شرکتهای معدنی در خصوص اشتغالزایی و رشد اقتصادی باید اشاره نمود که مطالعات علمی جملگی بیانگر گسترش فقر و فساد اجتماعی ناشی از فعالیت معادن طلا هستند؛ چرا که با توجه به تاثیرات مخربِ این معادن بر تغییر ساختارهای اجتماعی جوامع بومی و اثراتی چون کاهش زمینهای مرغوب، کاهش تنوع زیستی، کاهش چراگاهها، کاهش زاد و ولد پستانداران، مهاجرت پرندگان، ناپایدار نمودن طبیعت و گسترش بیماریها، این معادن سبب گسترش فقر و توسعه نامتوازن در اطراف خود میشوند. با توجه به درآمد روستاهای محدوده معادن طلای سقز از دامداری، زنبورداری و ارتزاق از زمینهای محدود کشاورزی، اهمیت این موضوع محرزتر میگردد. مطابق پژوهشهای متخصصین محیطزیست، توسعه پایدار در معادن طلا شعاری بیش نیست.
دوم) مروری اجمالی بر مهمترین ریسکهای زیستمحیطی بالقوه در معادن طلای سقز
به صورت بسیار کلی این ریسکها در پنج حوزه محیطی خاک، آب، هوا، تنوع زیستی و انسان به استحضار میرسد:
- خاک
- تاثیرات زیستمحیطی بر خاک ناشی از تغییرات ژئومورفولوژیکی: با توجه به عیار اعلامی برای معادن طلای سقز انتظار میرود به ازای استحصال یک گرم طلا، بالغ بر 20 تن خاک جابهجا شود. این حجم عظیم باطلهبرداری باعث ایجاد دامپهای متعدد باطله و به تبع آن تغییرات گسترده در توپوگرافی، زمینمنظر و چشمانداز زیبای کوهستانهای منطقه، (بویژه در محدوده کوه نهکهروز و چشمهسارهای آن و مناظر بینظیر ارتفاعات کرویان) میشود. این تغییرات با افزایش عمر معدن و بالاخص پس از اتمام عملیات معدنی در بستر و حریم واحدهای ژئومورفولوژیک (در کوهها و جلگههای پایین دست) و همچنین در فرآیندهای ژئومورفولوزیک (بخصوص سیل و رانشهای زمین) اتفاق خواهند افتاد. در این گروه علاوه بر تغییرات بصری باید به ریسکهای زمین لغزش ناشی از دپوهای باطله، ناپایداری در شیبها، بیثباتی لندفرمها، افزایش رسوبات و کاهش حریم رودخانهها، کاهش خاک نباتی و فرسایش شدید خاک اشاره نمود.
- تاثیرات زیستمحیطی بر خاک ناشی از پاراژنز کانسارهای طلای سقز: با توجه به گسترش زون کانیسازی در منطقه و نتایج مطالعات لیتوژئوشیمیایی، حضور سنگهای میزبان در واحدهای رسوبی با درجه دگرگونی و آغشتگی قابل توجه لیمونیتی و وجود کانیهای اصلی و همراه در این کانسارها (شامل مگنتیت، پیروتیت، پیریت، کالکوپیریت، طلای آزاد، لیمونیت و سایر هیدروکسیدهای آزاد آهن) احتمال آلوده شدن خاک منطقه به فلزات سنگین و متالوئیدها مثل آرسنیک (As)، کادمیوم (Cd)، کروم (Cr)، کبالت (Co)، مس (Cu)، سرب (Pb)، منگنز (Mn)، نیکل (Ni) و روی (Zn) بالا خواهد بود. به علاوه با تشکیل زهاب اسیدی در معادن منطقه، اسیدیته خاک نیز بالا خواهد رفت. همچنین در دامپهای باطله انحلال کانیهای ثانویه و رهاسازی آنها با عناصر سمی مثل آرسنیک و تولید دشتهای بسیار آلوده اتفاق میافتد.
- تاثیرات زیستمحیطی بر خاک ناشی از احداث کارخانه فرآوری: خاکبرداری گسترده جنب تاج سد چراغویس، آن هم در زمینی که تکتونیک آن به شدت فعال بوده، علاوه بر از بین بردن بستر طبیعی، تغییرات ژئومورفولوژیکی و چشمانداز بصری، سبب ایجاد ریسک بحرانی شکست سد باطله فرآوری خواهد شد چرا که سد باطله فرآوری در جنب کارخانه و در نزدیکی چم سقز احداث شده و پتانسیل بالایی برای شکست خواهد داشت. چنانچه هماینک و در مرحله احداث کارخانه وجود سفرههای زیرزمینی متعدد سبب سختی کار در همین ابتدا شده است!
در جهان، نمونههای فرآوانی از بحرانهای زیستمحیطی ایجاد شده ناشی از شکست سدهای باطله فرآوری وجود دارد (بالغ بر60 مورد شسکت سد باطله فرآوری). به عنوان مثال در دهم مارس سال 2000 پس از بارش سنگین برف و باران در رومانی سد باطله فرآوری معدن طلای بایاماری شکست و 100،000 مترمکعب آب آلوده به سیانور به حوضه آبریز رودخانه دانوب سرازیر شد. این نشت باعث مرگ دستهجمعی آبزیان در اکوسیستم رودخانه شد و آب آشامیدنی 5/2 میلیون مجارستانی را آلوده کرد. خوشبختانه بارشهای فرآوان اروپا در آن سالها به حل بحران کمک کرد؛ اما با توجه به میزان بارش در سقز از طرفی و تغییرات اقلیمی سالهای اخیر از طرف دیگر، امیدها به حل بحران پس از شکست سد را از بین سولفورها و دیگر مواد افزودنی به پالپ نیز سبب آلودگی خاک با احتمال نشت در خاک و یا حضور این آلایندهها در پسماند کارخانه میشوند و امکان ایجاد پوشش دوباره گیاهی بومی را در محدوده سد را برای دههها ناممکن میسازند.
- آب
تاثیرات زیستمحیطی بر آب ناشی از فعالیتهای اکتشافی و استخراجی معدن: از همان ابتدای فعالیتهای اکتشافی با حضور ماشینآلات و دستگاههای اکتشتافی، آلودگی آب منطقه شروع شده و با فعالیتهای آتشباری و استخراجی گسترش مییابد. با تشکیل زهاب اسیدی بخصوص پس از اتمام فعالیتهای معدن، این زهاب در حوضه آبخیز گسترش مییابد به عنوان مثال رودخانه ریوتینتو اسپانیا به علت فعالیتهای معدنی دوران روم باستان، امروزه کاملاً اسیدی و حتی سرخ رنگ شده است. مضافاً فعالیتهای استخراجی سبب برهم زدن تعادل طبیعی آب، تغییرات آبخوانها، کاهش جریان آب، کاهش حجم طبیعی سفرههای زیرزمینی و کانال رودخانهها، خشکاندن چشمهها، آلوده کردن آب منطقه به آرسنیک و دیگر فلزات سنگین میشوند.
- تاثیرات زیستمحیطی بر آب ناشی از فعالیتهای فرآوری و سد باطله: همانطور که اشاره شد، آببَر بودن استحصال طلا و افزایش تنش آبی یکی از مهمترین تاثیرات مخرب زیست محیطی فرآوری طلا است. به علاوه به علت افزودنیهای مختلف اسیدی، سولفوره و خصوصاً ترکیبات سیانوره در طول فرآیندهای استحصال طلا، آب منطقه به فلزات سنگین، سیانور و ترکیبات اسیدی آلوده خواهد شد. به علاوه در صورت نشتی یا شکست سد، شاهد فاجعه در منطقه خواهیم بود.
- هوا
تاثیرات زیستمحیطی بر هوا ناشی از معدنکاری و استحصال طلا: فعالیت ماشینهای معدنی در مراحل اکتشاف و استخراج سبب انتشار س.او.۲ میشوند علاوه بر این در عملیات آتشباری، گرد وغبار نیترانتی و ان.ا.ایکس ها در هوا منتشر میشوند. بخارات و گازهای خروجی و انتشار اکسید نیتروژن و گوگرد و همچنین انتشار یونهای فلزی در بخارات آب در فرآیندهای استحصال طلا نیز هر یک به نوعی آلودگی هوا را سبب میشوند. برآورد میشود که انتشار گازهای گلخانهای جهانی حاصل از استخراج طلا از 100 میلیون تن س.او.۲ معادل در سال فراتر میرود. با توجه به اینکه ایران جزوه ده کشور اول تولیدکننده گازهای گلخانهای است و بشر امروزه به کاهش گرمایش جهانی نیاز حیاتی دارد، اهمیت موضوع عیانتر میشود.
تاثیرات مخرب زیستمحیطی معادن طلا بر روی خاک .و فرسایش آن سبب ایجاد گرد و غبار و طوفانهای آلوده به متائولیدها خواهند شد. غبارات آلوده به آرسنیک و فلزات سنگین از همان ابتدای عملیات احداث دامپهای باطله معدنی و فرآوری در منطقه گسترش خواهند یافت. انتشار گاز کُشَنده HCN و غبارات حاوی ذرات سمی در محدوده تانکهای لچینگ کارخانه فرآوری طلای سقز ناگزیر است. از دیگر ریسکهای مهم حوزه هوا باید به وجود ذرات معلق ناشی از فرآیندهای فرآوری از سنگشکن و آسیاب تا شمشگیری و آلودگیهای صوتی ناشی از تجهیزات آسیاب و لچینگ اشاره نمود.
- تنوع زیستی
تاثیرات زیستمحیطی بر جاندان: تمامی تاثیرات مخرب معدنکاری طلای سقز بر حوزههای محیطی خاک، آب و هوا به صورت مستقیم بر سلامت و جمعیت جانداران منطقه آثار زیانبار تا فاجعهآمیز خواهند داشت چرا که در پایین دست معادن طلای سقز، سد چراخ ویس در حوزه آبریز زرینهرود قرار داشته و به شرحی که گذشت، منطقه از تنوع زیستی بالایی برخودار بوده که انتظار میرود با آلوده شدن خاک، آب و هوای منطقه به فلزات سنگین و گسترش غبارات سمی توسط بادهای محلی و همچنین کاهش حاصلخیزی خاک ناشی از فرسایش، در سالهای آتی شاهد کاهش تنوع گیاهی، کاهش جمعیت پستانداران، مهاجرت پرندگان، کاهش باروری جانداران، مرگ آبزیان و سمی شدن ماهیان، سمی شدن و کاهش گیاهان خوراکی بهاری، سمی شدن مراتع، کاهش کیفیت شیر دامها، از بین رفتن گونههای زیستی نادر و کاهش محصولات باغی و کیفیت آنها باشیم.
- انسان
همه ریسکهای مذکور از سه جنبه، پزشکی، اقتصادی و اجتماعی بر مردم منطقه (ابتدا از روستاهای اطراف این معادن طلا و شهرستان سقز تا شهرهای شمالی سقز) تاثیرات منفی بهداشتی، اپیدمی، بحرانی و فاجعهآمیز خواهند داشت. با آلوده شدن محیط به فلزات سنگین و متائولیدها، بر حسب میزان گسترش آلایندگی و نوع آن، سلامت مردم منطقه به خطر جدی خواهد افتاد و مطابق مطالعات انجام شده، شاهد گسترش سرطانها، کاهش سیستم ایمنی بدن و بیمارهای ژنتیکی خواهیم بود. متاسفانه اطلاعات زمینشناسی پزشکی بشر امروزی هنوز در ابتدای راه است و نوع دقیق بیماریهای ناشی از نفوذ فلزات سنگین به بدن انسان از زمین اطراف معادن مشخص نیست. یکی از بیماریهای خطرناک و با احتمال وقوع بالا در معادن طلا، بیماری پوستی موسوم به بلاک فوت یا پای سیاه است که مشابه بیماری قانقاریا بوده و نوع آن برای هر کانساری متفاوت است و این بیماری امروزه یکی از معضلات بهداشتی معادن طلا است که متاسفانه با افزایش عمر معدن و بخصوص پس از پایان معدن این بیماری پیشرفتهتر و گسنردهتر خواهد شد. پژوهشهای علمی متعددی در این زمینه بخصوص در کشورهای با تجربه در استخراج طلا مثل اندونزی وجود دارند. فراموش نکنیم دانش علمی ایران در زمینه فرآوری نوین طلا ده سال است عملی شده و فجایع زیستمحیطی و گسترش بیماریهای ناشی از معادن طلا در ایران در شرف شروع است.
بر اساس مطالعات علمی در بیشتر کشورهای جهان، معادن طلا با تخریب گسترده محیطزیست و برهمزدن منابع اقتصاد محلی، سبب تداخل در برنامهریزیهای محیطی، گسترش فقر و معضلات اجتماعی ناشی از آن خواهند شد به گونهای که موادغذایی محلی کم و غیرقابل اطمینان شده و بیکاری همراه با ایجاد نابرابریهای اجتماعی در نهایت منجر به مهاحرت مردم محلی خواهند شد و زیستن در روستاهای منطقه و شهر سقز با بحرانهای بهداشتی عدیده و فجایع سلامتی همراه خواهد بود.
سوم) بررسی مختصر ارزیابی زیستمحیطی انجام شده برای اخذ مجوزات زیستمحیطی معادن طلای سقز
دفتر ارزیابی اثرات زیستمحیطی سازمان حفاظت از محیطزیست، جهت صدور مجوزات زیستمحیطی برای معادن و کارخانههای فرآوری طلا، "دستورالعمل تخصصی مطالعات ارزیابی آثار و پیامدهای زیستمحیطی معدنکاری و فرآوری طلا" را تدوین نموده است. هرچند تهیه این دستورالعمل اقدامی بسیار شایسته و قابل قدردانی است اما از دید اینجانب اظهار آن توسط معادن و کارخانههای فرآوری طلا، همهی اهداف اصلی تهیه این دستورالعمل و مهمترین ریسکهای بحرانی را پوشش نخواهد بود چرا که:
- این دستورالعمل پس از راهاندازی مجتمع طلای زرشوران تدوین شده و هنوز پیامدهای زیستمحیطی ناشی از معادن طلا و بومیسازی فرآوری آن مشخص نیست؛ چرا که مطالعات زمینشناسی پزشکی ما بسیار محدود است؛
- مطابق نظر حقوقدانان، برآیند قوانین حقوقی در حوزه معادن ایران، بر برداشت و استفاده حداکثری از منابع کشور استوار است و حکمرانی این دیدگاه چالشهای زیستمحیطی را، بالاخص در حوزه معادن فلزی، افزایش داده است.
- تکمیل این دستورالعمل به نوعی خوداظهاری است و بررسی آن علاوه بر نظر کارشناسان محترم سازمان نیازمند کارگروهها و کمیتههای تخصیصی دیگری خارج از سازمان (بخصوص در ارزیابیهای اجتماعی و بهداشتی) است.
اینجانب کاملاً از حسننیت، توانایی و اجرای مفاد قانونی توسط آن اداره کل در راستای حفاظت از محیطزیست استان مطلعم و به عنوان شهروندی پیگیر و آگاه به تاثیرات بسیار مخرب طلا بر محیطزیست کردستان، در این سالها شاهد مخالفتهای قانونی توسط آن اداره کل برای صدور مجوز زیستمحیطیِ طلای سقز بودهام. اما علیرغم مخالفتهای سازمان، متاسفانه با اعمال نفوذ و فشار مقامات غیرمتخصص، پس از اصلاحاتی اندک و تغییر محل احداث کارخانه فرآوری متاسفانه مجوزات لازم زیستمحیطی برای شروع فعالیتهای بهرهبرداری از معادن طلای سقز صادر گردید. هرچند این مجو.ز با اشرافیت مقامات کنونی استان قابل ابطال میباشد. جرا که:
- تغییر محل احداث کارخانه تعداد و یا شدت ریسکهای فوقالذکر را کاهش نداده و شدت و احتمال شکست سد باطله فرآوری همچنان پابرجاست و میتوان گفت این اقدام صرفاً بهانهای بود جهت دریافت مجوزهای غیر علمی و بحرانزا.
- در فرآیند بررسی و صدور مجوزات، تمرکز بر بخش فرآوری طلا بود نه معادن طلای سقز. از دیدگاه اینجانب، تعداد ریسکهای زیستمحیطی با شدت بحرانی در معادن، کمتر از کارخانه نخواهد بود چونکه آثار زیانبار معادن نیز بلند مدت بوده و حتی در طول قرنها ادامه خواهند داشت. بهعلاوه عملیات بازسازی اصولی معادن بسیار هزینهبر است. امروزه شاهد رها بودن معادن بسته شده در سراسر کشور هستیم و هنوز متولی توانمندی برای عملیات بازسازی و برآورد هزینههای عملیاتی آن مطابق آخرین استاندارهای روز دنیا تعرف نشده است.
- مطابق فایل تکمیل شده دستورالعمل تخصصی مذکور، که در سامانه سازمان قابل دسترسی است، به بسیاری از ریسکهای زیستمحیطی ذکر شده در این نامه اشاره نشده است. علاوه بر این در بخش "تصمیمات اولیه جهت رعایت جنبههای زیستمحیطی"، تغییر گزینهها به معنی کاهش تعداد و شدت ریسکها نمیباشند. مثلاً انتقال ماده معدنی بصورت دوغاب سبب آلودگی خاک میشود و در روش جایگزین (انتقال خشک با کامیون) آلودگی هوا اتفاق میافتد و بهعلاوه انتخاب روش تانک لیچینک به جای روش هیپ لیچینگ بیشتر بنابر ملاحظات فنی و کاهش هزینههای تولید بوده تا رعایت الزامات زیستمحیطی. به علاوه، بر خلاف ادعای سند مذکور، امکان تهیه کیک کاملاً خشک از خروجی فیلتراسیون از دید اجرایی مقدور نیست چرا که نت تجهیزات و درصد بهرهوری آنها، رطوبت پالپ را در حالت عادی در محدوده 25 تا 30 درصد نگه میدارد.
- با توجه به نزدیکی محدودههای تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست در استانهای مختلف اطراف این معادن، تصور میشود ارزیابیهای زیستمحیطی مشترکی توسط ادارات کل همه این استانها صورت نپذیرفته است.
- به نظر میرسد ارزیابی اجتماعی جامعی با مشارکت روستائیان محترم محدودهِ معادن طلای سقز و ارزیابیهای مشارکت روستایی در ابتدای معدنکاری طلای سقز انجام نگرفته است. این مورد علاوه بر شناسایی ناقص ریسکهای زیستمحیطی، امکان عدم مدیریت مناسب ریسکها و بروز ریسکهای ژئوپولیتیکی و تعارضات اجتماعی را افزایش خواهد داد.
- در این نامه بخش چهارمی به عنوان راهکارها ارائه نشده است. چرا که تمامی راهکارهای موجود (بازسازی همزمان با معدنکاری، گیاهپالایی، روشهای جذب سیانید و دیگر آلایندهها) همگی به عنوان مُسَکنی بر سینهی دریده کوههای سقز عمل خواهند نمود نه درمان آن. فلذا با توجه به ریسکهایی که به استحضار رسید، و همچنین مساحت بسیار گسترده معادن طلای سقز از طرفی و حوضه مشترک آبریز سه معدن بزرگ طلا، از طرف دیگر، درخواست تجدید نظر در مجوزات زیستمحیطی صادره بحضور تقدیم گردید. یه این امید که شاهد جلوگیری از گسترش بیماریهای گستره ژنتیکی و سرطانی و حفظ طبیعت غنی سقز باشیم.
پیرو بازدیدهای هر سالهام از سایتهای معادن طلای سقز و مشاهده تخریبات وسیع در بخشهای معادن، بخش احداث راههای دسترسی به ذخایر و بخش احداث کارخانه، شاهد تخریبات گسترده در محیطزیست آن بودهام و از نظر اخلاق مهندسی نتوانستهام در برابر این تخریبات ویرانگر ساکت بنشینم و از این طریق آمادگی خود را در راستای مقابله علمی با این بحران اعلام مینمایم و اعتقاد دارم هنوز هم .با توجه به اینکه تا به امروز، عملیات باطلهبرداری در معدن و راهندازی کارخانه فرآوری طلای سقز شروع نشده است با ابطال مجوزات محیط زیست میتوان عملیات بازسازی و گیاه پالایی را در این معادن طلای سقز انجام داد و از تخریبات غیرقابل بازسازی، تهدید سلامت شهروندان سقز و بحرانهای آتی جلوگیری نمود.
در پایان به یک مثالی ساده برای حل بحرانی مشابه اشاره میشود. اخیراً دادگاهی در کشور برزیل با توجه به اینکه معدنکاری طلا سبب تسریع در ذوب شدن برف کوهها میشد، معدن ولتا گرند، بزرگترین معدن طلای برزیل را برای همیشه تعطیل و شرکت معدنی ذینفع را برابر کل هزینهای که به احداث کارخانه و جادههای دسترسی اختصاص داده بود، جریمه کرد. امید است ما هم با مشارکت دلسوزان برای همیشه خطر انفجار بمبهای شیمیایی (عنوانی که متخصصین زمینشناسی پزشکی به دپوهای باطله اختصاص دادهاند) در بالادست سقز را برداشته و نسبت به مراقبت از فرزندانمان در برابر بیماریهای ناشناخته ژنتیکی و کاهش سیستم ایمنی نسلهای آینده و نیز از تخریب زیباییهای سرزمینمان و نابودی ساختارهای اجتماعی و فرهنگی سرزمینمان ممانعت کنیم.
سید کامران حسینی
کارشناس ارشد مهندسی معدن-معدن و محیط زیست
کارشناس ارشد مهندسی عمران-مهندسی و مدیریت ساخت